Insist به انگلیسی

From Longman Dictionary

in‧sist /ɪnˈsɪst/ ●●● S3 W2 verb

گفتن قاطعانه و مکرر اینکه چیزی درست است، به خصوص زمانی که دیگران فکر می کنند ممکن است درست نباشد

تقاضا کنیم که اتفاقی بیفتد

Example

We hadn’t intended to stay for another drink, but our host insisted

He was a religious man who insisted his children went to church every Sunday

Though there are no other witnesses, she insists she saw a man in the yard that night

Mom always insists that we keep our rooms neat

They’re insisting we report the matter to the police right away

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام