interweave به انگلیسی

From Longman Dictionary

in‧ter‧weave /ˌɪntəˈwiːv $ -ər-/ verb (past tense interwove /-ˈwəʊv $ -ˈwoʊv/past participle interwoven /-ˈwəʊvən $ -ˈwoʊ-/)

اگر دو چیز در هم تنیده شوند، ارتباط نزدیکی با هم دارند یا به شکلی پیچیده با هم ترکیب می شوند

برای بافتن دو یا چند چیز به هم

Example

The two themes are inextricably interwoven in the book

silk interwoven with gold and silver threads

The silk is interwoven with gold and silver threads

The modern music is interwoven with hits from the 1920s

Too bad the yarn is interwoven with illogic, inconsistency and outright balderdash

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام