jaw به انگلیسی

From Longman Dictionary

jaw1 /dʒɔː $ dʒɒː/ ●●○ noun

one of the two bones that your teeth are in

یکی از دو استخوانی که دندان‌های شما در آن قرار دارند

the lower part of your face. Its shape is sometimes thought to show your character

قسمت پایین صورت شما گاهی اوقات تصور می‌شود که شکل آن شخصیت شما را نشان می‌دهد

jaw2 verb [intransitive]

برای حرف زدن

Example

an animal with two rows of teeth in its lower jaw

He punched him on the jaw

Tom set his jawfrowninglistening, and concentrating doggedly on his own life

a strong jaw

The other end attached to a bony spot on the mandible, or lower jaw

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام