know به انگلیسی

From Longman Dictionary

know /nəʊ $ noʊ/ ●●● S1 W1 verb (past tense knew /njuː $ nuː/past participle known /nəʊn $ noʊn/)

داشتن اطلاعات در مورد چیزی

برای اطمینان از چیزی

آشنایی با شخص، مکان و غیره

متوجه شدن، کشف کردن یا درک چیزی

در مورد چیزی چیزهای زیادی یاد گرفته یا در انجام کاری مهارت و تجربه داشته باشد

فکر کردن به اینکه کسی خصوصیات خاصی دارد

توانایی تشخیص کسی یا چیزی

داشتن تجربه یک احساس یا موقعیت خاص

Example

He knew a lot about baseball, and about how to pick great players

How much do you know about the Moore case

I don’t know anything about football

Everyone who knew her described her as a kind, generous person

As soon as the phone rang, we knew something terrible must have happened

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام