land به انگلیسی

From Longman Dictionary

land1 /lænd/ ●●● S1 W1 noun

یک منطقه از زمین، به ویژه زمانی که برای کشاورزی یا ساختمان استفاده می شود

بخش خشک جامد سطح زمین

یک کشور یا منطقه

زمینی که کسی مالک آن است

land2 ●●● S2 W3 verb

اگر هواپیما، پرنده یا حشره ای فرود بیاید، با خیال راحت روی زمین حرکت می کند

تا یک هواپیما در پایان سفر با خیال راحت روی زمین حرکت کند

رسیدن به جایی در هواپیما، قایق و غیره

پایین آمدن از طریق هوا روی چیزی

اگر یک قایق یا هواپیما افراد یا کالاها را فرود آورد، آنها را به مکانی می آورد و مردم از آن خارج می شوند یا کالاها حمل می شود.

برای موفقیت در به دست آوردن شغل، قرارداد و غیره که به سختی به دست می آمد

به طور غیرمنتظره وارد شده و مشکل ایجاد کند

برای صید ماهی

Example

Some repairs to the boat will have to wait until we’re back on dry land

Their journey took them to many foreign lands

Our story takes place in a far-off land, long, long ago

Most at least peek to see where the ball lands

It was not a bad wound, but entirely enough to make me land badly and wrench my ankle

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام