laugh به انگلیسی

From Longman Dictionary

laugh1 /lɑːf $ læf/ ●●● S2 W2 verb

to make sounds with your voice, usually while you are smiling, because you think something is funny

برای ایجاد صدا با صدای خود، معمولاً در حالی که لبخند می زنید، زیرا فکر می کنید چیزی خنده دار است

برای گفتن چیزی با صدایی که نشان می دهد شما سرگرم هستید

laugh2 ●●● S3 noun

عمل خندیدن یا صدایی که هنگام خندیدن تولید می کنید

اگر چیزی خنده است، از انجام آن لذت می برید و لذت می برید

Example

But most of all, children laugh at jokes that are a play on words

Looking down, she saw him beside a bush, only half concealedlaughing at her face

I thought Dad would be angry, but he just laughed

And yet that part of the interview could have been dismissed with a laugh in five seconds

She gave a little nervous laugh and glanced towards Robyn

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام