little به انگلیسی

 

From Longman Dictionary

lit‧tle¹ /ˈlɪtl/ ●●● S1 W1 adjective

small in size

کوچک در اندازه

used between an adjective and a noun to emphasize that you like or dislike something or someone, although they are not important, impressive etc

بین یک صفت و یک اسم برای تأکید بر اینکه چیزی یا کسی را دوست دارید یا دوست ندارید، استفاده می شود، اگرچه آنها مهم نیستند، تأثیرگذار و غیره

short in time or distance

کوتاه در زمان یا مسافت

little children are young

بچه های کوچک جوان هستند

done in a way that is not very noticeable

به گونه ای انجام می شود که چندان به چشم نمی آید

not important

مهم نیست

not important – used when you really think that something is important

مهم نیست – زمانی استفاده می شود که واقعا فکر می کنید چیزی مهم است

little² ●●● S1 W1 determiner, pronoun

only a small amount or hardly any of something

فقط مقدار کمی یا تقریباً هیچ چیزی

little³ ●●● S1 W1 adverb

not much or only slightly

نه زیاد یا فقط کمی

Example

I haven’t seen one of those since I was a little girl

There was no ink in the bottle and very little left in the pen

The rich supposedly think otherwise — and manage to pay very little

The pattern of life here has changed little since I was a boy

Harrison felt little inclined to confide in Berthoud