فـهرســت خدمــــات ≡

lost به انگلیسی

From Longman Dictionary

lost1 /lɒst $ lɒːst

زمان گذشته و فعل ماضی از دست دادن

lost2 ●●● S2 W3 adjective

اگر گم شوید، نمی دانید کجا هستید و نمی توانید راه خود را به جایی بیابید

اگر چیزی گم شد، آن را داشتید اما اکنون نمی توانید آن را پیدا کنید

از زمان یا فرصت های از دست رفته به گونه ای استفاده نشده است که بیشترین مزیت را به شما بدهد

آنقدر در مورد چیزی فکر می کنید یا آنقدر به چیزی علاقه دارید که متوجه نمی شوید چه اتفاقی در اطراف شما می افتد

که دیگر وجود ندارد یا شما دیگر ندارید

Example

Phil Gramm of Texas, who lost a presidential primary bid against Dole

 Read in studio A man severely brain damaged in an operation more than twenty-five years ago, has lost his fight for compensation

I’ve looked everywhere for the car keys. I think they must be lost

Never mind, say market optimists: the first quarter of 1991 promises to make up much lost ground

New computer systems could save us millions of dollars in lost time

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat