machine به انگلیسی

From Longman Dictionary

ma‧chine1 /məˈʃiːn/ ●●● S1 W1 noun

قطعه ای از تجهیزات با قطعات متحرک که از نیرویی مانند برق برای انجام یک کار خاص استفاده می کند

یک کامپیوتر

گروهی از افراد که چیزی را کنترل و سازماندهی می کنند – اغلب برای نشان دادن عدم تایید استفاده می شود

وسیله نقلیه مخصوصا موتور

شخص یا حیوانی که کاری را خیلی خوب یا بدون نیاز به فکر کردن در مورد آن انجام می دهد

کسی که به نظر می رسد مانند یک ماشین رفتار می کند و هیچ احساس یا فکری ندارد

machine2 verb

برای بستن تکه های پارچه با استفاده از چرخ خیاطی

ساختن یا شکل دادن به چیزی با استفاده از ماشین

Example

You need a machine with 64 kilobytes of memory to run the program

Our soft-serve ice cream machine isn’t working

Whenever she calls and the machine is on, she hangs up

Stretching the lace as I sewed, I machined the lining to the lace with a multi-zig-zag stitch

From the foundry patterns for the pedestal down tO the fine machining, Taylor had presumably done it all

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام