فـهرســت خدمــــات ≡

make به انگلیسی

From Longman Dictionary

make1 /meɪk/ ●●● S1 W1 verb (past tense and past participle made /meɪd/)

برای تولید چیزی، برای مثال با کنار هم قرار دادن قسمت های مختلف آن

با برخی از اسم ها برای گفتن اینکه کسی کاری انجام می دهد استفاده می شود

برای پختن یا تهیه غذا یا نوشیدنی

باعث شدن چیزی یا ایجاد حالت یا وضعیت خاصی

مجبور کردن کسی به کاری

برای ایجاد علامت، سوراخ و غیره

برای موفقیت در دستیابی به یک موقعیت خاص، نرخ و غیره

برای کسب درآمد یا به دست آوردن پول

داشتن ویژگی هایی که برای یک شغل، استفاده یا هدف خاص لازم است

وقتی با هم جمع شوند مقدار خاصی باشد

برای گفتن اینکه یک عدد را چه چیزی محاسبه کرده اید می گفت

برای رسیدن به یک امتیاز خاص در یک بازی ورزشی

رسیدن یا رسیدن به یک مکان خاص، به خصوص زمانی که دشوار است

برای ساختن چیزی کامل یا موفق

make2 ●●○ noun

نام یک محصول خاص یا شرکت سازنده آن

Example

He made music out of that hood, the rest of us watching and sippingdigging it

He was starting to wonder if he would ever make it in the Major Leagues

Cooper’s going to make a good doctor one day

Not poverty beaten down, poverty rather on the make, without being clever enough to make it

To my knowledge there are currently four different makes of locator available

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat