market به انگلیسی

From Longman Dictionary

mar‧ket1 /ˈmɑːkɪt $ ˈmɑːr-/ ●●● S1 W1 noun

a time when people buy and sell goods, food etc, or the place, usually outside or in a large building, where this happens

زمانی که مردم کالاها، مواد غذایی و غیره یا مکانی را معمولاً در خارج از ساختمان یا در یک ساختمان بزرگ می‌خرند و می‌فروشند، جایی که این اتفاق می‌افتد.

shop that sells food and things for the home

فروشگاهی که غذا و وسایل خانه می فروشد

a particular country or area where a company sells its goods or where a particular type of goods is sold

کشور یا منطقه خاصی که یک شرکت کالاهای خود را می فروشد یا نوع خاصی از کالاها در آن فروخته می شود

the number of people who want to buy something, or the type of people who want to buy it

تعداد افرادی که می خواهند چیزی بخرند یا نوع افرادی که می خواهند آن را بخرند

market2 verb [transitive]

to try to persuade people to buy a product by advertising it in a particular way, using attractive packages etc

تلاش برای ترغیب افراد به خرید یک محصول با تبلیغ آن به روشی خاص، با استفاده از بسته‌های جذاب و غیره

to make a product available in shops

تا یک محصول در مغازه‌ها در دسترس قرار گیرد

Example

You occasionally see eel in the fish market, but it’s quite rare these days

I went down to the flower market to get these – aren’t they gorgeous

Without research we can’t be sure of the size of our market or even who our market is

Many US-owned maquilas claim to be in the market for locally produced materials and componentsbackward linkages

The market for Internet-based products has grown dramatically in recent years

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام