money به انگلیسی

From Longman Dictionary

mon‧ey /ˈmʌni/ ●●● S1 W1 noun [uncountable]

چیزی که با کار کردن به دست می آورید و می توانید از آن برای خرید چیزها استفاده کنید. پول می تواند به شکل اسکناس و سکه یا چک باشد و می تواند در بانک نگهداری شود.

پول به شکل سکه یا اسکناس که می‌توانید با خود حمل کنید

ثروت یک نفر، از جمله تمام دارایی و سایر چیزهایی که دارند

Hong Kong Dollar, Chinese Yuan and US Dollar Banknotes As Currency Peg Intervention From HKMA Continues Into Third Day
Hong Kong Dollar, Chinese Yuan and US Dollar Banknotes As Currency Peg Intervention From HKMA Continues Into Third Day

Example

I haven’t got any money, if that’s what you’re after

Raymond Campbell wants to join Linfield not just for money

Leon dropped all his money on the floor

Gillian said not to get any flowers – she thinks it’s a waste of money

For larger corporationsdirect participation in the money market may still be cost effective

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام