most به انگلیسی

From Longman Dictionary

most1 /məʊst $ moʊst/ ●●●  adverb

having the greatest amount of a particular quality

داشتن بیشترین مقدار کیفیت خاص

به درجه ای بیشتر یا بیشتر از هر چیز دیگری

خیلی

most2 ●●● S1 W1 determiner, pronoun

تقریباً همه افراد یا چیزهای یک گروه یا تقریباً همه چیز

مقدار یا عددی بزرگتر از هر کسی یا هر چیز دیگری

بیشترین تعداد یا مقدار ممکن

Example

A recent study showed that gardening is easily the most popular activity among the over 50s

I guess the food I eat most is pasta

He plays poker most every evening

It is for the local management of the service to determine the most effective deployment of resources to meet performance targets

The part we enjoyed most was the trip to the Grand Canyon

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام