mother به انگلیسی

From Longman Dictionary

moth‧er1 /ˈmʌðə $ -ər/ ●●● S1 W1 noun [countable]

والد زن کودک یا حیوان

چیزی بسیار بزرگ و معمولاً بسیار خوب

mother2 verb [transitive]

از کسی مراقبت و محافظت کنی که انگار مادرش هستی، به خصوص با مهربانی بیش از حد و انجام همه کارها برای او

Example

As a single mother, Linda relies on state benefits which are nowhere near enough

My mother and father are both teachers

Mother just loved crossword puzzles

A new kind of mothering exists between these two extremes, at the locus of self

But why discuss mothering alone in a book about redefining motherhood

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام