must به انگلیسی

From Longman Dictionary

must1 /məst; strong mʌst/ ●●● S1 W1 modal verb (negative short form mustn’t)

(زمان گذشته باید به) باید کاری را انجام داد زیرا این کار ضروری یا مهم است یا به دلیل یک قانون یا دستور

در جملات منفی برای گفتن اینکه چیزی نباید اتفاق بیفتد، به دلیل یک قانون یا قانون یا به دلیل موقعیت استفاده می شود

می گفت شما فکر می کنید احتمال زیادی وجود دارد که چیزی درست باشد یا احتمال وقوع آن بسیار زیاد است

به این توصیه می‌شود که کسی باید کاری را انجام دهد، مخصوصاً به این دلیل که فکر می‌کنید از آن لذت خواهد برد یا فکر می‌کنید این ایده خوبی است

می گفت که قصد دارید یا می خواهید کاری انجام دهید

must2 /mʌst/ noun [countable usually singular]

کاری که باید انجام دهید یا باید داشته باشید

Example

The longer-term affect of television on the House must await further research

To create these things, we must begin by remembering that we are all in this together

We must make every effort towards peace

The site covers several kilometres, so good walking shoes and a hat are a must

It comes with eight megabytes of random access memory, a must since it also comes with Windows 95

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام