فـهرســت خدمــــات ≡

opposite به انگلیسی

From Longman Dictionary

op‧po‧site1 /ˈɒpəzət $ ˈɑːp-/ ●●● S2 W2

اگر یک چیز یا شخص در مقابل دیگری قرار گیرد، آنها در مقابل یکدیگر قرار دارند

opposite2 ●●● S3 W2 adjective

تا حد امکان متفاوت از چیزهای دیگر

جهت مخالف، راه و غیره مستقیماً از کسی یا چیزی دور است

طرف مقابل، گوشه، لبه و غیره چیزی در طرف دیگر همان ناحیه قرار دارد و اغلب رو به آن است

Example

The people sitting opposite us looked very familiar

Put the piano opposite the sofa

Getting angry with him didn’t work, so I tried the opposite approach

The medicine was supposed to make him sleepy, but it had the opposite effect

McFarlane, who had no exact counterpart on the opposite side, stood with Nitze and Max Kampelman

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat