over به انگلیسی
From Longman Dictionary
o‧ver1 /ˈəʊvə $ ˈoʊvər/ ●●● S1 W1 preposition
above or higher than something, without touching it
بالاتر یا بالاتر از چیزی، بدون دست زدن به آن
on something or covering it
روی چیزی یا پوشاندن آن
from one side of something to the other side of it
از یک طرف چیزی به طرف دیگر آن
on the opposite side of something from where you already are
در طرف مقابل چیزی از جایی که قبلاً هستید
down from the edge of something
پایین از لبه چیزی
in or to many parts of a particular place, organization, or thing
در یا به بسیاری از بخش های یک مکان، سازمان یا چیز خاص
if you are over an illness or a bad experience or situation, you are no longer affected by it
اگر بیش از یک بیماری یا یک تجربه یا موقعیت بد هستید، دیگر تحت تأثیر آن نیستید
more than a particular number, amount, or level
بیشتر از یک عدد، مقدار یا سطح خاص است
during
در طول
about a particular subject, person, or thing
در مورد یک موضوع، شخص یا چیز خاص
in control of or influencing someone or something
در کنترل یا تحت تأثیر قرار دادن کسی یا چیزی
used to say that someone or something is more successful or better than someone or something else
معمولاً میگفتند کسی یا چیزی موفقتر یا بهتر از کسی یا چیز دیگری است
using something such as a telephone or radio
استفاده از چیزی مانند تلفن یا رادیو
making a sound louder than another sound
ایجاد صدایی بلندتر از صدای دیگر
if you choose one thing over another, you choose that thing rather than the other
اگر چیزی را بر دیگری انتخاب کنید، آن چیز را به جای دیگری انتخاب می کنید
over2 ●●● S1 W1 adverb, adjective
from an upright position into a position of lying on a surface
از حالت عمودی به حالت دراز کشیدن روی یک سطح
so that someone or something is no longer straight or flat, but is bent or folded in the middle
به طوری که کسی یا چیزی دیگر صاف یا صاف نیست، بلکه از وسط خم یا تا شده است
from one side of an object, space, or area to the other side
از یک طرف یک شی، فضا یا منطقه به طرف دیگر
in a place that is on the other side of a space or area
در مکانی که در طرف دیگر یک فضا یا منطقه است
in or to a particular house, city etc
داخل یا به یک خانه، شهر و غیره خاص
if an event or period of time is over, it has finished
اگر یک رویداد یا دوره زمانی تمام شده باشد، تمام شده است
towards one side
به سمت یک طرف
from one person or group to another
از یک فرد یا گروه به فرد دیگر
from one position or system to another
از یک موقعیت یا سیستم به موقعیت دیگر
so that the bottom or the other side of something can now be seen
به طوری که اکنون می توان پایین یا طرف دیگر چیزی را دید
more than or higher than a particular number, amount, or level
بیشتر یا بیشتر از یک عدد، مقدار یا سطح خاص
used before an adjective or adverb to mean ‘very’ or ‘too’
an amount of something that is over is what remains after some of it has been used
مقداری از چیزی که تمام شده است همان چیزی است که پس از استفاده از مقداری از آن باقی می ماند
used to show that something is completely covered with a substance or material
برای نشان دادن اینکه چیزی کاملاً با یک ماده یا ماده پوشیده شده است استفاده می شود
above someone or something
بالاتر از کسی یا چیزی
in a detailed and careful way
به صورت دقیق و دقیق
if you start or do something over, you do it again
اگر کاری را از نو شروع کنید یا از نو انجام دهید، دوباره آن را انجام می دهید
Example
A blue vest over that shirt would look great
Over a two-year period, Nancy became addicted to painkillers
The men agreed to hand over the stolen money to the authorities
Almost 40 percent of women are size 14 or over