panic به انگلیسی

From Longman Dictionary

pan‧ic1 /ˈpænɪk/ ●●○ S3 noun

احساس شدید ناگهانی ترس یا عصبی بودن که باعث می شود نتوانید به وضوح فکر کنید یا معقولانه رفتار کنید.

موقعیتی که در آن افراد به طور ناگهانی بسیار مضطرب می شوند و بدون فکر کردن دقیق تصمیم می گیرند

موقعیتی که در آن کارهای زیادی برای انجام دادن دارید و زمان زیادی برای انجام آن ندارید

panic2 ●●○ verb (panicked, panicking)

به طور ناگهانی آنقدر احساس ترس کنید که نتوانید واضح فکر کنید یا معقولانه رفتار کنید، یا کسی را وادار به انجام این کار کنید

Example

Then there was panic that he’d be released today, when we have a life sentence to bare

Though winded, the impact seemed to startle him into a state of panic

At best, we’d be a laughing stock; at worst, there’d be panic throughout the country

Transvaal captain Jannie Breedt will resist the temptation to panic

Will they panic at the first sign of trouble

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام