فـهرســت خدمــــات ≡

pepper به انگلیسی

From Longman Dictionary

pep‧per1 /ˈpepə $ -ər/ ●●● S3 noun

powder that is used to add a hot taste to food

پودری که برای افزودن طعم تند به غذا استفاده می شود

hollow redgreen, or yellow vegetableeaten either raw or cooked with other food

سبزی قرمز، سبز یا زرد توخالی که به صورت خام یا پخته با غذای دیگر مصرف می شود

pepper2 verb [transitive]

if something is peppered with things, it has a lot of those things in it or on it

اگر چیزی با چیزهایی آغشته باشد، تعداد زیادی از آن چیزها در آن یا روی آن وجود دارد

 if bullets pepper something, they hit it several times

اگر گلوله‌ها چیزی را فلفل کنند، چندین بار به آن ضربه می‌زنند

to add pepper to food

برای افزودن فلفل به غذا

red pepper

Example

In a large bowlcombine the milkeggsnutmeg, salt and pepper and pour into the shells

Add Worcestershire sauce, salt and pepper

In a bowl, combine the red pepper, yoghurt, ketchup, tomato paste and Worcester sauce

Over the years these walkabouts have led to a stream of inventions that now pepper construction sites all over the city

The first seven years of his life, then, were peppered with separations

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat