plane به انگلیسی

From Longman Dictionary

plane1 /pleɪn/ ●●● S2 W2 noun [countable]

vehicle that flies in the air and has wings and at least one engine

وسیله نقلیه ای که در هوا پرواز می کند و دارای بال و حداقل یک موتور است

سطح یا استاندارد فکر، گفتگو و غیره

ابزاری که دارای کف صاف با تیغه‌ای تیز است که برای صاف کردن سطوح چوبی استفاده می‌شود

یک سطح کاملاً صاف در هندسه

plane2 verb [transitive]

اگر یک تکه چوب را بچینید، با استفاده از هواپیما آن را صاف یا کوچکتر می کنید

plane3 adjective [only before noun]

کاملا صاف و صاف

plane
plane

Example

The two newspapers are on completely different intellectual planes

Back on the plane, now headed for Honolulu, I thought about my journey

To simplify the figure, its effect is shown on a projection of the cusp on to a horizontal plane

Joints have to fit exactly and surfaces are planed to the millimetre or the defects are painfully audible

 Mark then spent a week on the waterfront carefully planing down the telegraph poles to the right shape

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام