plate به انگلیسی
From Longman Dictionary
plate1 /pleɪt/ ●●● S2 W2 noun
a flat and usually round dish that you eat from or serve food on
یک ظرف مسطح و معمولا گرد که از آن می خورید یا غذا را روی آن سرو می کنید
the amount of food that is on a plate
مقدار غذایی که در بشقاب است
a flat piece of metal with words or numbers on it, for example on a door or a car
یک قطعه فلز مسطح با کلمات یا اعداد روی آن، به عنوان مثال روی در یا ماشین
one of the thin sheets of bone, horn etc that covers and protects the outside of some animals
یکی از ورقه های نازک استخوان، شاخ و غیره که بیرون برخی از حیوانات را می پوشاند و محافظت می کند.
a thin sheet of metal used to protect something
ورق فلزی نازکی که برای محافظت از چیزی استفاده می شود
one of the very large sheets of rock that form the surface of the Earth
یکی از ورقه های سنگی بسیار بزرگ که سطح زمین را تشکیل می دهد
ordinary metal with a thin covering of gold or silver
فلز معمولی با پوشش نازکی از طلا یا نقره
things such as plates, cups, forks, or knives made of gold or silver
چیزهایی مانند بشقاب، فنجان، چنگال، یا چاقوهای ساخته شده از طلا یا نقره
a sheet of metal that has been cut or treated in a special way so that words or pictures can be printed from its surface
ورق فلزی که به روش خاصی بریده شده یا عمل آوری شده است تا بتوان کلمات یا تصاویر را از روی سطح آن چاپ کرد.
a picture in a book, printed on good-quality paper and usually coloured
یک عکس در یک کتاب که روی کاغذ با کیفیت و معمولا رنگی چاپ شده است
a thin sheet of glass used especially in the past in photography, with chemicals on it that are sensitive to light
ورقه نازکی از شیشه که به ویژه در گذشته در عکاسی استفاده می شد و مواد شیمیایی روی آن حساس به نور بود.
the place where the person hitting the ball stands
جایی که کسی که توپ را می زند در آن می ایستد
Example
The engine model number is on a plate just above the spark plug
The lateral and ventral arm plates have distinctive transverse ridges most noticeable in dry specimens
Too many plates and you’re asking for trouble
Doctors had to insert a steel plate to repair the damage done to his head
A little boy was washing plates and cups in a bowl of water glutinous with grease, food matter and drowned flies