فـهرســت خدمــــات ≡

point به انگلیسی

From Longman Dictionary

point1 /pɔɪnt/ ●●● S1 W1 noun

a single fact, idea, or opinion that is part of an argument or discussion

یک واقعیت، ایده یا نظر واحد که بخشی از یک بحث یا بحث است

هدف یا هدف چیزی

یک مکان یا موقعیت خاص

یک لحظه، زمان یا مرحله دقیق در توسعه چیزی

کیفیت یا ویژگی خاصی که چیزی یا کسی دارد

یکی از علائم یا اعدادی که امتیاز شما را در یک بازی یا ورزش نشان می دهد

انتهای تیز چیزی

یک علامت (.) که برای جدا کردن یک عدد کامل از هر اعشاری که به دنبال آن است استفاده می شود

علامت یا اندازه گیری روی ترازو

یک نقطه بسیار کوچک از نور یا رنگ

یکی از علائم روی قطب نما که جهت را نشان می دهد

یک قطعه زمین نازک دراز که تا دریا امتداد دارد

یک تکه پلاستیک با سوراخ هایی که به دیوار متصل است و می توان تجهیزات الکتریکی را به آن وصل کرد

point2 ●●● S2 W2 verb

برای نشان دادن چیزی به کسی با بالا بردن یکی از انگشتان یا یک شی نازک به سمت آن

نگه داشتن چیزی به گونه ای که به سمت شخص یا چیزی باشد

روبرو شدن یا هدف قرار گرفتن در جهتی خاص

تا به کسی نشان دهد که باید به کدام سمت برود

برای پیشنهاد کاری که کسی باید انجام دهد

نشان دادن اینکه چیزی درست است

برای گذاشتن سیمان جدید بین آجرهای دیوار

Example

Cicely makes six pointsgrabs four rebounds and finally seems to know what plays are being run

This survey data is cross-section data taken from a sample of households at a particular point in time

Almost everything has been agreed. There is just one final point that needs to be settled

They were crowded together in a corner, their tails pointing the same way

Then the rod-man screamed, arm pointing straight ahead at the surf

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat