press به انگلیسی

From Longman Dictionary

press1 /pres/ ●●● S2 W1 noun

people who write reports for newspapersradio, or television

افرادی که برای روزنامه ها، رادیو یا تلویزیون گزارش می نویسند

گزارش در روزنامه ها و رادیو و تلویزیون

کسب و کاری که چاپ می کند و گاهی کتاب می فروشد

دستگاهی که کتاب، روزنامه یا مجلات را چاپ می کند

وسیله ای که برای وزن دادن به چیزی به منظور صاف کردن آن یا بیرون آوردن مایع از آن استفاده می شود

یک فشار مداوم سبک به چیزی کوچک

انبوهی از مردم که به یکدیگر فشار می آورند

press2 ●●● S1 W2 verb

فشار دادن محکم چیزی به سطح

فشار دادن یک دکمه، سوئیچ و غیره برای راه اندازی ماشین، زنگ زدن و غیره

برای صاف کردن لباس ها با استفاده از اتوی داغ

با فشار دادن در جهت خاصی حرکت کند

سخت تلاش کردن برای متقاعد کردن کسی برای انجام کاری، به خصوص با درخواست چندین بار از او

فشار یا وزنه ای بر چیزی برای صاف کردن، له کردن و غیره وارد کردن

برای نگه داشتن کسی یا چیزی نزدیک خود

چیزی را به کسی پیشنهاد دادن و سعی در وادار کردن او به گرفتن آن

فشار دادن وزنه از قفسه سینه تنها با استفاده از بازوها، بدون حرکت دادن پاها یا پاها

برای تهیه کپی از یک رکورد، سی دی و غیره

Jobs weren’t easy but eventually he fixed a slot as a night wire man at a Toronto press agency

Making her way through the press of fans and well-wishers, Halliwell got into a taxi

The first press run of the magazine is 300,000 copies

pressed the brake pedal, but nothing happened

The first and most pressing demand upon me was the immediate safety of the capital and the government

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام