prison به انگلیسی

From Longman Dictionary

pris‧on /ˈprɪzən/ ●●● S2 W2 noun

ساختمانی که در آن افراد به عنوان مجازات جرم نگهداری می شوند، یا در حالی که منتظر حضور در دادگاه برای محاکمه هستند.

سیستمی که با نگهداری افراد در زندان سروکار دارد

مکان یا موقعیت ناخوشایندی که فرار از آن دشوار است

Example

Prison is an expensive and inefficient way to deal with social problems

Johnson pleaded guilty and was sentenced to five years in prison

The instruments for punishing prison rioters were already available and the offence was unnecessary

Then she went to the prison to see Sarah

Clayton will be released on Tuesday after serving seven years, prison officials said

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام