Prompt به انگلیسی

From Longman Dictionary

prompt1 /prɒmpt $ prɑːmpt/ ●●○ verb

وادار کردن کسی برای انجام کاری

وادار کردن مردم به عنوان یک واکنش چیزی بگویند یا انجام دهند

برای کمک به گوینده ای که مکث می کند، با پیشنهاد نحوه ادامه دادن

از کسی بخواهید که کاری را روی رایانه انجام دهد

برای یادآوری کلمات بعدی در یک سخنرانی به بازیگر

prompt2 ●●○ adjective

سریع، فوری یا در زمان مناسب انجام شود

کسی که سریع می آید یا کاری را در زمان مناسب انجام می دهد و دیر نشده است

prompt3 ●○○ noun

یک کلمه یا کلماتی که در یک نمایشنامه به یک بازیگر گفته می شود تا به آنها کمک کند آنچه را که باید بگویند به خاطر بسپارند

علامتی روی صفحه کامپیوتر که نشان می دهد کامپیوتر یک عملیات را به پایان رسانده و آماده شروع عملیات بعدی است

Example

The decision prompted an outcry among prominent US campaigners

The manager prompts the subordinate to carry out a personal audit

Prompt action must be taken

unanimous resolution, backed by a petition with twelve hundred signatures, demanded Outram’s prompt dismissal

He managed to say the whole speech without a single prompt

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام