فـهرســت خدمــــات ≡

push به انگلیسی

From Longman Dictionary

push1 /pʊʃ/ ●●● S1 W1 verb

با فشار دادن دست ها، بازوها و غیره، کسی یا چیزی را به حرکت درآورید

فشار دادن یک دکمه، سوئیچ و غیره به منظور شروع یا توقف کار یک قطعه از تجهیزات

استفاده از دست ها، بازوها و غیره برای حرکت دادن افراد یا اشیاء، به طوری که بتوانید از آنها عبور کنید

تشویق یا وادار کردن کسی به انجام کاری یا سخت کار کردن

تلاش برای متقاعد کردن مردم به پذیرش ایده ها، نظرات و غیره شما برای رسیدن به چیزی

برای تغییر وضعیت کسی، یا ایجاد تغییر در یک موقعیت، به خصوص زمانی که برخی افراد نمی خواهند آن را تغییر دهد

برای افزایش یا کاهش یک مقدار، مقدار یا عدد

اگر یک ارتش به جایی فشار بیاورد، در آن سمت حرکت می کند

سعی کنید با تبلیغات زیاد یک محصول را بیشتر بفروشید

برای فروش مواد مخدر غیر قانونی

تا به صورت خودکار ایمیل خود را به گوشی هوشمند خود ارسال کنید تا بلافاصله آن را دریافت کنید

push2 ●●○ noun

وقتی کسی چیزی را هل می دهد

هنگامی که شخصی، به ویژه یک تجارت، سعی می کند چیزی را بدست آورد یا به دست آورد

اگر کسی به دیگری فشار بیاورد، او را تشویق یا متقاعد می کند که کاری را امتحان کند

یک حرکت نظامی برنامه ریزی شده به منطقه ای که دشمن در آن قرار دارد

Example

My parents keep pushing me to get a good job

I got tired of Robin pushing her environmental agenda at the office

His back was pushed against the wall as a youth set about him

And the Democrats in Congress have bedeviled Dole with a push for a raise in the minimum wage

In a push to capture more of the market, Conoco will start selling propane

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat