put به انگلیسی

From Longman Dictionary

put /pʊt/ ●●● S1 W1 verb (past tense and past participle put, present participle putting) [transitive]

برای حرکت دادن چیزی به مکان یا موقعیت خاص، به خصوص با استفاده از دستان خود

وادار کردن کسی در موقعیتی قرار بگیرد یا احساسی داشته باشد

نوشتن یا چاپ چیزی یا علامت گذاری با خودکار یا مداد

گفتن یا نوشتن چیزی با استفاده از کلمات به روشی خاص

سوال پرسیدن یا پیشنهاد دادن، به خصوص برای جلب نظر یا موافقت کسی

وادار کردن کسی یا چیزی به کار یا انجام کاری یا استفاده از آن

در نظر گرفتن چیزی که دارای سطح خاصی از اهمیت یا کیفیت است

ترتیب دادن برای رفتن کسی به جایی یا مجبور کردن او به آنجا

پرتاب شوت (= توپ هوی فلزی) در مسابقه ورزشی

Example

It’s time to put everything away now

The stench and the bloody process we watched put me off tinned fish for many months

She put the sales slip in the plastic bag with the dress

He loved his son very much and did not want to put him in danger

The family took Anna for the night and put her straight to bed

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام