quiet به انگلیسی

From Longman Dictionary

qui‧et1 /ˈkwaɪət/ ●●● S2 W2 adjective (comparative quieter, superlative quietest)

not making much noise, or making no noise at all

زیاد سر و صدا نمی کند یا اصلاً سر و صدا نمی کند

زیاد نگفتن یا چیزی نگفتن

کسی که ساکت است معمولا زیاد صحبت نمی کند

جایی که ساکت است صدا ندارد یا صدای زیادی ندارد

بدون فعالیت زیاد یا بدون افراد زیاد

اگر تجارت ساکت باشد، مشتریان زیادی وجود ندارد

quiet2 noun [uncountable]

حالت ساکت، آرام و آرام بودن

سکوت

Example

What I like about the Cerro Colorados is their quiet magnificence

Madison Plains, Ohio, is a quiet community of 1200 inhabitants

Since the last big outbreak of fighting six days ago, the city has been strangely quiet

In the quiet of that moment Tam and Famie knew a reason

No one moved and the easy quiet dropped another level to a bad silence

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام