rate به انگلیسی

From Longman Dictionary

rate1 /reɪt/ ●●● S1 W1 noun [countable]

تعداد دفعاتی که چیزی اتفاق می افتد، یا تعداد نمونه هایی از چیزی در یک دوره معین

هزینه یا پرداختی که بر اساس یک مقیاس استاندارد تنظیم می شود

سرعتی که با آن چیزی در یک دوره زمانی اتفاق می افتد

rate2 ●○○ verb

فکر کردن به اینکه کسی یا چیزی کیفیت، ارزش یا استاندارد خاصی دارد

به عنوان دارای کیفیت، ارزش یا استاندارد خاصی در نظر گرفته شود

اگر به کسی یا چیزی امتیاز دهید، فکر می کنید که خیلی خوب است

لایق چیزی بودن

Example

equipment that can load ships at a rate of 5000 tonnes a day

There is a fixed rate for the job, regardless of how long it takes

The amount of light available will determine the plant’s rate of growth

But the experts rated Reno seventh for implementing the Clinton agenda

Our restaurant didn’t even rate a mention in Beck’s guide

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام