Regular به انگلیسی

From Longman Dictionary

reg‧u‧lar1 /ˈreɡjələ $ -ər/ ●●● S2 W2 adjective

این اتفاق هر ساعت، هر هفته، هر ماه و غیره، معمولاً با زمان یکسانی بین این دو رخ می‌دهد

اغلب اتفاق می افتد یا انجام می دهد

معمولی یا معمولی

با همان مقدار فاصله بین هر چیز و چیز بعدی

معمولی، بدون هیچ ویژگی یا کیفیت خاصی

اندازه معمولی یا استاندارد

به شکل یکنواخت با قطعات یا اضلاع با اندازه مساوی

برای تأکید بر این که فکر می کنید یک نفر چگونه است استفاده می شود

regular2 noun

کسی که اغلب به همان بار، رستوران و غیره می رود یا اغلب در یک فعالیت شرکت می کند

سربازی که شغل دائمی او در ارتش است

بنزین حاوی سرب

Example

The company holds regular meetings with employees

Regular exercise helps keep your weight down

The pipes were placed at regular intervals

The chances of recruiting enough regulars seemed slender in the conditions of overfull employment prevailing in Britain in the 1950s

Early morning regulars were surprised to find the coffee shop closed

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام