remote control به انگلیسی

From Longman Dictionary

reˌmote conˈtrol ●○○ noun

چیزی که برای کنترل یک قطعه تجهیزات الکتریکی یا الکترونیکی بدون نیاز به لمس آن استفاده می کنید، به عنوان مثال برای روشن یا خاموش کردن تلویزیون

فرآیند کنترل تجهیزات از راه دور با استفاده از سیگنال های رادیویی یا الکترونیکی

نوعی نرم‌افزار رایانه‌ای که به شما امکان می‌دهد از یک رایانه خاص با اتصال آن به رایانه‌ای دیگر که دور است استفاده کنید

Example

The device in the attaché case would be activated by remote control from inside the limousine

Richmond and his partnerAgent Tom McWilliams, can operate the machines from a half-mile away by remote control

The handset looks like an elongated remote control and weighs only 1 pound

Batut, whose work predates radio remote controltriggered his shutter by the use of slow burning fuse

He had the remote control in his hand and he was channel-hopping, listlessly

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام