فـهرســت خدمــــات ≡

roast به انگلیسی

From Longman Dictionary

roast1 /rəʊst $ roʊst/ ●●○ verb [intransitive, transitive]

to cook something, such as meat, in an oven or over a fire, or to cook in this way

پختن چیزی مانند گوشت در تنور یا روی آتش یا به این ترتیب پختن

آجیل، دانه های قهوه و غیره را به سرعت گرم کنید تا آنها را خشک کنید و طعم خاصی به آنها بدهید

roast2 noun [countable]

یک تکه بزرگ گوشت کبابی

مناسبتی که در آن مردم با گفتن داستان‌های خنده‌دار یا سخنرانی درباره آن‌ها، رویداد خاصی را در زندگی خود جشن می‌گیرند

Example

This paste was then spread over bread and placed underneath the pheasant to collect its juices while the bird was roasting

Roast the chicken for three hours in a hot oven

We had tomato soup for dinner, followed by roast beef and sago pudding, served airline-style on a tray

I could still make an excellent chicken and barley pot roast

Buy the largest roast or cut of ham, or bird that your budget permits and that you can serve out satisfactorily

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat