rough به انگلیسی

From Longman Dictionary

rough1 /rʌf/ ●●● S2 W3 adjective (comparative rougher, superlative roughest)

having an uneven surface

داشتن سطح ناهموار

دقیق نیست، حاوی جزئیات زیادی نیست، یا به شکل نهایی نیست

دوره سخت زمانی است که در آن مشکلات یا مشکلات زیادی دارید

استفاده از زور، خشم یا خشونت

منطقه ناهموار مکانی است که در آن خشونت یا جنایت زیادی وجود دارد

با باد شدید یا طوفان

نرم یا ملایم به نظر نمی رسد و اغلب نسبتاً ناخوشایند یا عصبانی است

ساده و اغلب خیلی خوب ساخته نمی شود

ناخوشایند و با شرایط سخت

rough2 noun

تصویری که خیلی سریع کشیده شده و تمام جزئیات را نشان نمی دهد

Example

Most of the activities are routed through woodland and as some of the pathways can be rough outdoor footwear is recommended

Armagnac, rather like SuperBrat, is appealing because of its rough edges, its unpredictability

A man on the subway grabbed her roughly, asking for money

The rest of the animals had been roughed off and turned away in a distant paddock

Particularly helpful is the ability to produce slick roughsillustrating an idea or a copy line

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام