score به انگلیسی

From Longman Dictionary

score1 /skɔː $ skɔːr/ ●●● S2 W2 noun [countable]

تعداد امتیازهایی که هر تیم یا بازیکن در یک بازی یا مسابقه کسب کرده است

تعداد امتیازهایی که دانش آموز برای پاسخ های صحیح در یک آزمون به دست آورده است

تعداد امتیازاتی که یک فرد یا گروهی از افراد در یک آزمون یا آزمایش علمی کسب می کنند

یک کپی نوشته یا چاپ شده از یک قطعه موسیقی، به ویژه برای گروه بزرگی از اجراکنندگان، یا خود موسیقی

علامتی که با ابزار تیز بر روی سطح بریده شده است

score2 ●●● S3 W2 verb

برای کسب یک امتیاز در یک ورزش، بازی، مسابقه یا آزمون

برای دادن تعداد خاصی امتیاز در یک بازی، مسابقه، آزمون یا آزمایش

در کاری که انجام می دهید بسیار موفق باشید

داشتن رابطه جنسی با کسی، به خصوص کسی که به تازگی با او آشنا شده اید

برای مشخص کردن خط روی یک تکه کاغذ، چوب و غیره با استفاده از ابزار تیز

برای تنظیم یک قطعه موسیقی برای گروهی از سازها یا صداها

برای خرید یا دریافت داروهای غیرقانونی

score3 number

یک گروه 20 نفره یا حدود 20 نفره یا چیزهایی

Example

The final score was 2-1 to Juventus

The test was difficult, and no-one scored more than 45 points

In the meantime lets be thankful Speedy and Macca are scoring

On this score they were identical to the preceding game: slow starters with a propensity to give away simple penalties

These words would all have the same or a very similar score and would combine exponentially into word paths

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام