scratch به انگلیسی

From Longman Dictionary

scratch1 /skrætʃ/ ●●● S3 verb

to rub your skin with your nails because it feels uncomfortable

پوست خود را با ناخن های خود بمالید زیرا احساس ناراحتی می کند

پوست کسی را کمی با ناخن یا چیزی تیز بریدن

ایجاد برش یا علامت گذاری کوچک روی چیزی با کشیدن چیزی تیز روی آن

اگر حیوانی خراش می‌دهد، پاهایش را به چیزی می‌مالد و اغلب صدا ایجاد می‌کند

برداشتن چیزی از روی سطح با مالیدن آن با چیزی تیز

برای حذف یک کلمه از یک قطعه نوشته با کشیدن خط از آن

ایجاد صدای خشن با حرکت دادن چیزی تیز در سطح

اگر ایده یا طرحی را خط بکشید، تصمیم می گیرید که آن را انجام ندهید

اگر کسی از مسابقه خراش دهد، یا اگر شما او را از مسابقه خراش دهید، در آن شرکت نمی کند.

scratch2 ●●○ noun

بریدگی کوچک روی پوست کسی

علامت یا بریدگی نازک روی سطح چیزی

وقتی قسمتی از بدنتان را با ناخن هایتان می مالید چون احساس ناراحتی می کنید

صدایی که در اثر مالیدن چیزی تیز یا زبر روی سطح سخت ایجاد می شود

Small imperfections such as cuts and scratches can be sanded out with fine sandpaper

So, in one sense I was not starting entirely from scratch

The former captain of Staffordshire, who played off scratch for many years, beat his age by two shots

She found her friend, Felicia Moonbruised and scratched after a fight with her husband

For a couple of years he scratched out a living, feeling sorry for himself and dissipating his savings

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام