security به انگلیسی

From Longman Dictionary

se‧cu‧ri‧ty /sɪˈkjʊərəti $ -ˈkjʊr-/ ●●● W1 AWL noun

things that are done to keep a person, building, or country safe from danger or crime

کارهایی که برای مصون نگه داشتن یک فرد، ساختمان یا کشور از خطر یا جنایت انجام می شود

محافظت در برابر اتفاقات بدی که ممکن است برای شما رخ دهد

بخش یک شرکت یا سازمان که با حفاظت از ساختمان ها و تجهیزات آن سروکار دارد

چیزی مانند اموالی که به کسی قول می‌دهید اگر نتوانید پولی را که از او قرض گرفته‌اید پس بدهید، بدهید

Security has been increased at all airports in the wake of the attacks

Your paycheck is deposited directly into your account for greater security

They need to improve security here – anyone could just walk in

If we get a place, we got ta pay maybe three months’ rentsecurity

We applied the same principles that would apply to these securities regardless of who issued them

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام