serious به انگلیسی
From Longman Dictionary
se‧ri‧ous /ˈsɪəriəs $ ˈsɪr-/ ●●● S1 W1 adjective
a serious situation, problem, accident etc is extremely bad or dangerous
یک موقعیت جدی، مشکل، تصادف و غیره بسیار بد یا خطرناک است
important and needing a lot of thought or attention
مهم است و نیاز به فکر یا توجه زیادی دارد
if someone is serious about something they say or plan to do, they really mean it and are not joking or pretending
اگر کسی در مورد چیزی که می‌گوید یا قصد انجامش را دارد جدی باشد، واقعاً منظورش است و شوخی یا تظاهر نمی‌کند
someone who is serious is very quiet and sensible, and does not laugh and joke much
کسی که جدی است بسیار ساکت و معقول است و زیاد نمی خندد و شوخی نمی کند
کمی نگران یا ناراضی
a serious romantic relationship is likely to continue for a long time
یک رابطه عاشقانه جدی احتمالا برای مدت طولانی ادامه خواهد داشت
very interested in an activity or subject, and spending a lot of time doing it
علاقه زیادی به یک فعالیت یا موضوع دارد و زمان زیادی را صرف انجام آن می کند
very good and often expensive
بسیار خوب و اغلب گران است
used to emphasize that you are talking about a large amount of something
برای تأکید بر اینکه شما در مورد مقدار زیادی از چیزی صحبت می کنید استفاده می شود
Example
Laura was always very serious about her work
We both chuckled for a second, then got serious again
Paying serious attention to public opinion is a recent phenomenon
My brother is a serious golfer
I must admit I find the serious newspapers rather boring
