Simple به انگلیسی

 

From Longman Dictionary

sim‧ple /ˈsɪmpəl/ ●●● S1 W1 adjective

not difficult or complicated to do or understand

انجام یا درک آن دشوار یا پیچیده نیست

made in a plain style, without a lot of decoration or unnecessary things added

ساخته شده به سبک ساده و بدون تزئینات زیاد یا چیزهای غیر ضروری

used to emphasize that only one thing is involved

برای تأکید بر این که فقط یک چیز دخیل است استفاده می شود

made or built of only a few parts, and not having a complicated structure

فقط از چند قسمت ساخته یا ساخته شده و ساختار پیچیده ای ندارد

honest and ordinary and not special in any way

صادق و معمولی و به هیچ وجه خاص نیست

simple tenses are not formed with an auxiliary such as ‘have’ or ‘be’

زمان‌های ساده با کمکی مانند «داشتن» یا «بودن» تشکیل نمی‌شوند.

someone who is simple is not very intelligent

کسی که ساده است خیلی باهوش نیست

Example

a simple but effective solution to the problem

She dressed with simple elegance

Completing the race is not just a simple matter of physical fitness

They evolved from simple life forms that existed millions of years ago

I’m afraid Luke’s a bit simple