sink به انگلیسی

From Longman Dictionary

sink1 /sɪŋk/ ●●● W3 verb (past tense sank /sæŋk/ or sunk /sʌŋk/ American Englishpast participle sunk /sʌŋk/)

to go down below the surface of water, mud etc

پایین رفتن به زیر سطح آب، گل و غیره

به یک کشتی آنقدر آسیب برساند که غرق شود

برای حرکت به سمت پایین به سطح پایین تر

زمین خوردن یا به شدت نشستن، به خصوص به این دلیل که بسیار خسته و ضعیف هستید

تا به تدریج به وضعیت بدتری برسند

از نظر مقدار یا ارزش کاهش یابد

اگر صدای شما غرق شود، بسیار آرام می شود

گذاشتن دندان یا چیز تیز در گوشت کسی، داخل غذا و غیره

اگر چیزی مانند چاه یا بخشی از یک ساختمان را غرق کنید، سوراخی حفر می کنید تا آن را در زمین قرار دهید

خرج کردن پول زیاد برای چیزی

قرار دادن توپ در یک سوراخ یا سبد در بازی هایی مانند گلف یا بسکتبال

نوشیدن الکل، به ویژه در مقادیر زیاد

sink2 ●●● S3 noun [countable]

یک ظرف بزرگ باز که آن را با آب پر می کنید و برای شستن خود، شستن ظروف و غیره استفاده می کنید

Example

Their motorboat struck a rock and began to sink

With the car sinking into a marsh, there wasn’t a moment to spare

The stock index had sunk 197.92 points by midday

There was a stainless-steel sink, and a mirrored medicine cabinet

The cherry red formica-faced sink unit had been given a wash down

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام