فـهرســت خدمــــات ≡

slow به انگلیسی

From Longman Dictionary

slow1 /sləʊ $ sloʊ/ ●●● S2 W2 adjective (comparative slower, superlative slowest)

not moving, being done, or happening quickly

حرکت نمی کند، انجام نمی شود یا به سرعت اتفاق می افتد

زیاد طول کشیدن

اگر در انجام کاری کند هستید، به محض اینکه می توانید یا باید آن را انجام نمی دهید

زمان بیشتری نسبت به چیزی مشابه می گیرد

اگر تجارت یا تجارت کند باشد، مشتریان زیادی وجود ندارد یا فروش زیادی ندارد

اگر ساعت یا ساعت کند باشد، زمان را زودتر از زمان صحیح نشان می دهد

در درک چیزها خوب یا سریع نیست

یک فیلم کند به راحتی به نور واکنش نشان نمی دهد

slow2 ●●● S3W2 (also slow down/up) verb [intransitive, transitive]

کندتر شدن یا کندتر ساختن چیزی

Example

The train was slownoisy, and uncomfortable

My computer’s really slow compared to the ones at school

A closed door stops draughts spreading the flames, and dramatically slows the progress of a fire

I know life in Hollywood is fast-paced, but could you guys slow down a little

If you go slower, you’ll see much more

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat