فـهرســت خدمــــات ≡

smack به انگلیسی

From Longman Dictionary

smack1 /smæk/ verb [transitive]

to hit someone, especially a child, with your open hand in order to punish them

برای تنبیه شخصی، به خصوص کودک را با دست باز خود بزنی

ضربه محکم به چیزی به چیز دیگری به طوری که صدای بلند کوتاهی ایجاد کند

با دست بسته به کسی ضربه محکمی بزنی

smack2 noun

ضربه ای با دست باز، مخصوصا برای تنبیه کودک

ضربه محکمی با دست بسته ات

صدای بلند کوتاهی که هنگام برخورد چیزی به چیز دیگری ایجاد می شود

یک قایق ماهیگیری کوچک

smack3 adverb informal

دقیقاً یا مستقیماً در وسط چیزی، در مقابل چیزی و غیره

اگر چیزی به چیزی برخورد کند، با قدرت زیادی به آن ضربه می زند

Example

Authoritarians do not apologize for the smack of firm government

The little girl gets pulled again, falls with a loud smack

She gave Danny’s hand a smack

I ran smack into it on Thursday

It came to rest smack against the mountain two miles west of Morrisonville

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat