smile به انگلیسی

From Longman Dictionary

smile1 /smaɪl/ ●●● S3 W1 verb

برای ایجاد انحنای دهان به سمت بالا، به منظور دوستانه بودن یا به خاطر خوشحالی یا سرگرمی

گفتن یا بیان چیزی با لبخند

smile2 ●●● S2W2 noun [countable]

عبارتی که در آن، وقتی که دوستانه هستید یا خوشحال هستید یا سرگرم هستید، دهان شما به سمت بالا خم می شود

Example

Kathy couldn’t help smiling as the children came back into the room

They had stopped smiling because it wasn’t necessary to pretend any more

The captain came in from the wing of the bridge with a hint of a smile on his usually rather stern face

She clapped her hands and broke into one of her huge smiles

Such a wicked, wicked smile

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام