فـهرســت خدمــــات ≡

snow به انگلیسی

From Longman Dictionary

snow1 /snəʊ $ snoʊ/ ●●● S2 W3 noun

soft white pieces of frozen water that fall from the sky in cold weather and cover the ground

تکه های سفید نرم آب یخ زده که در هوای سرد از آسمان می افتند و زمین را می پوشانند

دوره زمانی که در آن برف می بارد

لکه های کوچک سفید روی یک تصویر تلویزیونی، ناشی از شرایط بد آب و هوا، سیگنال های تلویزیون ضعیف

snow2 ●●● S2 verb

متقاعد کردن کسی که چیزی را باور یا حمایت کند، مخصوصاً با دروغ گفتن به او

Example

We were crossing a high, thin cordillera of mountains, their tops already covered with snow

There will be some gainsincluding faster growing forests, less snow and lower heating bills

Perhaps Gwen Evans was as pure as the driven snow

McDonald is manipulating his supporterssnowing them with his good looks

It snowed continually for three weeks

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat