spill به انگلیسی

From Longman Dictionary

spill1 /spɪl/ ●●● S3 verb

اگر مایعی بریزید، یا اگر ریخت، به طور تصادفی از لبه ظرف عبور می کند.

اگر افراد یا چیزهایی از جایی بیرون بریزند، به تعداد زیادی جابجا می شوند یا بیرون می افتند

spill2 noun

وقتی چیزی می ریزید یا مقداری از چیزی که ریخته می شود

سقوط از اسب، دوچرخه و غیره

Example

tanker has run aground, spilling 60,000 gallons of oil into the sea

I had to handle it carefully to keep from spilling it on myself

Such conflicts spilled over into the immediate postwar phase

But it needs constant care and attention, and spills show up on it very easily

This will facilitate the removal of surplus glue or spills

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام