split به انگلیسی

From Longman Dictionary

split1 /splɪt/ ●●● S2 W3 verb (past tense and past participle split, present participle splitting)

if a group of people splits, or if it is split, people in the group disagree strongly with each other and the group sometimes divides into separate smaller groups

اگر گروهی از افراد تقسیم شود، یا اگر تقسیم شود، افراد در گروه به شدت با یکدیگر اختلاف نظر دارند و گروه گاهی اوقات به گروه های کوچکتر جداگانه تقسیم می شود.

تقسیم کردن یا جدا کردن چیزی به قسمت ها یا گروه های مختلف یا به قسمت ها یا گروه های مختلف تقسیم کردن

اگر چیزی شکافته شود، یا اگر آن را شکافتید، در یک خط مستقیم پاره می شود یا می شکند

تقسیم کردن چیزی به قسمت های جداگانه و به اشتراک گذاشتن آن بین دو یا چند نفر

ایجاد بریدگی در سر یا لب کسی در اثر افتادن یا ضربه

اگر افراد از هم جدا شوند، به ازدواج یا رابطه با یکدیگر پایان می دهند

برای ترک یک مکان به سرعت

split2 ●○○ noun [countable]

پارگی یا ترک در چیزی که از پارچه، چوب و غیره ساخته شده است

یک اختلاف نظر جدی که یک سازمان یا گروهی از افراد را به گروه های کوچکتر تقسیم می کند

پایان یک ازدواج یا رابطه – به ویژه در روزنامه ها و مجلات استفاده می شود

روشی که در آن چیزی، به ویژه پول، بین چند نفر تقسیم می شود

جدایی یا تفاوت واضح بین دو چیز

Example

The window frames are old and the wood is starting to split

She learned to split logs and stack a woodpile

Brothers and sisters were quite often split from each other, as well as losing parents, in these moments of crisis

There is a deep split in the country over the best way to move forward the peace process

There is great danger of a split in the party if a competent leader is not found soon

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام