stall به انگلیسی

From Longman Dictionary

stall1 /stɔːl $ stɒːl/ ●●○ S3 noun

یک میز یا یک مغازه کوچک با جلوی باز مخصوصاً در فضای باز که در آن کالاها به فروش می رسد

محوطه ای محصور در ساختمان برای حیواناتی مانند اسب یا گاو

اگر هواپیما به یک غرفه برود، موتور آن از کار می افتد

یک صندلی در ردیفی از صندلی های ثابت برای کشیشان و خوانندگان در برخی کلیساهای بزرگتر

stall2 verb

اگر موتور یا وسیله نقلیه ای از کار بیفتد، یا اگر آن را متوقف کنید، متوقف می شود زیرا قدرت یا سرعت کافی برای ادامه کار وجود ندارد.

به تأخیر انداختن عمدی چون آمادگی انجام کاری، پاسخ دادن به سوالات و غیره را ندارید

وادار کردن کسی منتظر بماند یا جلوی وقوع چیزی را بگیرد تا اینکه آماده شوید

برای توقف پیشرفت یا توسعه

Example

stall at a flea market

New covers for stalls in Darlington market will cost £4,600

There was the theatre; seated in the stalls he could stare, but could not address her; but afterwards?

More ominously, the effort to halt the nuclear spread could also stall

The report comes as legislation to curb lawsuits and cap damages has stalled in Congress

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام