فـهرســت خدمــــات ≡

stop به انگلیسی

From Longman Dictionary

stop1 /stɒp $ stɑːp/ ●●● S1 W1 verb (stopped, stopping)

ادامه ندادن یا کاری کردن که کسی یا چیزی ادامه پیدا نکند

اگر کاری را متوقف کنید، به انجام آن ادامه نمی دهید

برای جلوگیری از انجام کاری یا اتفاقی از کسی

دیگر راه نروید، حرکت نکنید یا سفر نکنید، یا کسی یا چیزی را مجبور به انجام این کار نکنید

توقف در یک فعالیت، سفر و غیره به منظور انجام کاری قبل از ادامه

ماندن در جایی برای مدت کوتاهی، به خصوص در خانه کسی

اگر مقداری پول را متوقف کنید، از پرداخت آن به کسی جلوگیری می کنید

برای مسدود کردن یک سوراخ یا لوله به طوری که آب، دود و غیره نتوانند از آن عبور کنند

stop2 ●●● S2 W3 noun [countable]

زمان یا مکانی که در طول یک سفر برای مدت کوتاهی توقف می کنید

مکانی که اتوبوس یا قطار مرتباً برای سوار و پیاده شدن افراد توقف می کند

عمل یا واقعیتی که به بانک خود می گویید مقداری پول به کسی پرداخت نکند

دسته ای که برای کنترل میزان صدایی که ارگ تولید می کند، آن را به داخل یا خارج می کنید

صدای همخوانی مانند /p/ یا /k/ که با متوقف کردن کامل جریان هوا و سپس خروج ناگهانی آن از دهان خود ایجاد می کنید.

Example

Could you stop just here on the left

stopped going to church after I left home

He wrote quickly, but from time to time he stopped and looked out of the window

At Freeport, the Jones Beach stop, was the mad dash for the bus

Our trip to Africa included a stop in the Serengeti

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat