swollen به انگلیسی

From Longman Dictionary

swol‧len1 /ˈswəʊlən $ ˈswoʊ-/ verb

ماضی متورم Swell

swollen2 adjective

قسمتی از بدن شما که متورم است بزرگتر از حد معمول است، به خصوص به این دلیل که بیمار یا مجروح هستید

رودخانه ای که متورم است بیشتر از حد معمول آب دارد

Example

The brook was swollen and Hazel’s ears could distinguish the deepersmoother sound, changed since the day before

But it has its mundane side, like backache and swollen ankles

My knee’s still really swollen from the accident

I went across to the dripping tap and held my swollen hand under the cold running water

Never my best feature, my face is still swollen, up there on the left-hand side

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام