take به انگلیسی

From Longman Dictionary

take1 /teɪk/ ●●● verb (past tense took /tʊk/past participle taken /ˈteɪkən/) S1 W1

to move or go with someone or something from one place to another

حرکت کردن یا رفتن با کسی یا چیزی از جایی به جای دیگر

used with a noun instead of using a verb to describe an action. For example, if you take a walk, you walk somewhere

به جای استفاده از یک فعل برای توصیف یک عمل، با یک اسم استفاده می شود. مثلاً اگر پیاده روی می کنید، جایی پیاده روی می کنید

to remove something from a place

برداشتن چیزی از یک مکان

if something takes a particular amount of time, money, effort etc, that amount of time etc is needed for it to happen or succeed

اگر چیزی به زمان، پول، تلاش و غیره خاصی نیاز دارد، آن مقدار زمان و غیره برای وقوع یا موفقیت لازم است

to accept or choose something that is offered, suggested, or given to you

پذیرفتن یا انتخاب چیزی که به شما پیشنهاد، پیشنهاد یا داده می شود

to get hold of something in your hands

برای گرفتن چیزی در دستان خود

to use a particular form of transport or a particular road in order to go somewhere

استفاده از شکل خاصی از حمل و نقل یا جاده خاصی برای رفتن به جایی

to study a particular subject in school or college for an examination

برای مطالعه یک موضوع خاص در مدرسه یا کالج برای امتحان

to do an examination or test

برای انجام معاینه یا آزمایش

to be the correct or suitable size, type etc for a particular person or thing

اندازه صحیح یا مناسب باشد، تایپ کنید و غیره برای یک شخص یا چیز خاص

 to collect or gather something for a particular purpose

جمع آوری یا جمع آوری چیزی برای هدفی خاص

to react to someone or something or consider them in a particular way

نسبت به کسی یا چیزی واکنش نشان دادن یا به روشی خاص در نظر گرفتن آنها

to have or experience a particular feeling

داشتن یا تجربه یک احساس خاص

to get possession or control of something

تصاحب یا کنترل چیزی

to swallowbreathe in, inject etc a drug or medicine

بلعیدن، تنفس، تزریق و غیره یک دارو یا دارو

to make someone or something go to a higher level or position

وادار کردن کسی یا چیزی به سطح یا موقعیت بالاتر

to measure the amount, level, rate etc of something

برای اندازه گیری مقدار، سطح، نرخ و غیره چیزی

to make a number smaller by a particular amount

برای کوچک کردن یک عدد به مقدار خاص

if a shop, business etc takes a particular amount of money, it receives that amount of money from its customers

اگر یک مغازه، کسب و کار و غیره مقدار خاصی پول بگیرد، آن مقدار پول را از مشتریان خود دریافت می کند

to teach a particular group of students in a school or college

برای آموزش به گروه خاصی از دانش آموزان در یک مدرسه یا کالج

 to write down information

برای نوشتن اطلاعات

if a man takes someone, he has sex with them

اگر مردی کسی را ببرد، با او رابطه جنسی دارد

if a treatment, dye, drug etc takes, it begins to work successfully

اگر یک درمان، رنگ، دارو و غیره انجام شود، با موفقیت شروع به کار می کند

Example

He’s not here right now. Can I take a message

He neither drinks nor takes drugs

Anna will be taking her music exam in the summer

Have you taken my keys? I can’t find them

He should have taken that job

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام