think به انگلیسی

From Longman Dictionary

think1 /θɪŋk/ ●●● S1 W1 verb (past tense and past participle thought /θɔːt $ θɒːt/)

داشتن یک نظر خاص یا باور به اینکه چیزی درست است

استفاده از ذهن برای تصمیم گیری در مورد چیزی، ایجاد نظر، تصور چیزی و غیره

کلمات یا ایده هایی در ذهن خود داشته باشید بدون اینکه آنها را به کسی بگویید

به یاد آوردن چیزی

در نظر گرفتن اینکه کسی یا چیزی چیز خاصی است یا کیفیت خاصی دارد

Example

Be quiet, I’m thinking

I’ve been thinking about how to tell Marcia the bad news

It’s a difficult questionThink carefully before you answer

thought it would make a nice little plug for Mortensen and Brannigan

As I stripped off the wet suit, I thought over our situation

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام